آن هچه روی صفحه نمایش: حیله گر و خنده دار اما همچنین عصبی

مدت‌ها قبل از تصادف اتومبیل که منجر به مرگ مغزی بازیگر زن آن هچه در سن 53 سالگی شد، آثار او بر روی صفحه نمایش همیشه در آستانه تحت الشعاع قرار گرفتن علاقه‌های روزنامه‌ها به زندگی‌اش قرار داشت.

در سال 1997، او بیشتر به عنوان دوست دختر کمدین الن دی جنرس شناخته شد و در زمانی که روابط باز همجنس‌گرایان هنوز در هالیوود نادر بود، با او روی فرش‌های قرمز ظاهر شد. نام او پس از مصاحبه “20/20” با باربارا والترز در سال 2001 که در آن او فاش کرد که دنیایی جداگانه به نام “بعد چهارم” و شخصیتی به نام “سلستیا” برای خود ساخته است، نام او لب به لب شوخی های بی شماری بود. به این واقعیت اهمیت ندهید که او همچنین به والترز درباره آزار جنسی وحشتناکی که توسط پدرش متحمل شده بود، گفت. او با تمسخرهایی روبه‌رو شد که او را تا آخر عمر دنبال می‌کرد.

اما برای تماشاگران فیلم، هچه یک حضور خاص بود که به نظر می‌رسید هرگز در فیلم‌های پرفروش بیسکویت همخوانی نداشت. در عوض، او به طرز درخشانی عصبی و اغلب بسیار خنده دار بود، چهره زاویه دارش ترکیبی خلع سلاح کننده از هوش و حیله گری بود که او را به گزینه ای عالی برای ایفای نقش زنان شایسته در موقعیت های شدید تبدیل می کرد.

او به نوعی در جریان اصلی ترین عرصه های صنعت سرگرمی فعالیت می کرد. او کار خود را به عنوان یک ستاره اپرای صابون در «دنیایی دیگر» آغاز کرد و در درام‌های شبکه‌ای مانند «آلی مک‌بیل» و کمدی‌هایی مانند «مرا نجات بده» و «نمایش مایکل جی فاکس» بازی کرد. و با این حال، یک خرابکاری برای هچه وجود داشت که در بهترین اجراهای او نقش داشت، و همچنین توانایی خندیدن به خودش که اعتبار او را در فرهنگ عمومی تضعیف کرد.

نیکول هولوفسنر کارگردان در اوایل کار خود توانایی هچه برای صداقت را در «راه رفتن و صحبت کردن» در سال 1996 شناسایی کرد (قابل اجاره در پرایم ویدیو). هچه نقش لورا، یک درمانگر در حال آموزش و بهترین دوست قدیمی آملیای کاترین کینر را بازی می کند. لورا از نظر تئوری با هم بیشتر از این دو است. در حالی که آملیا دست و پا می زند، لورا در مسیری مستقیم قرار دارد و با دوست پسر طراح جواهرات شیرین خود (تاد فیلد) نامزد می کند.

اما با حسادت آملیا به قطعیت زندگی لورا، شک در روان لورا رخنه می کند. در هچه، می‌توانید لورا را ببینید که با محدودیت‌هایی همراه است که با راحتی یک دوستی نزدیک و رابطه خوب همراه است. همانطور که او لباس های عروسی را امتحان می کند، پوست هچه در میان لایه های توری سرخ می شود. لورا با پارچه دست و پنجه نرم می‌کند در حالی که آملیا به آرامی به آن دست می‌زند و کمک زیادی به آن نمی‌کند، زیرا قرار ملاقات خود را با مردی که هر دو آنها را مسخره کرده بودند توصیف می‌کند. لورا این را نمی گوید، اما می توان گفت که او کاملاً غرق شده است. پشتش را می گیرد. او با استعفا می گوید: «دارم گوز می زنم. در آن ژست کوچک، هچه اعتراف می کند که بدنش به او خیانت می کند قبل از اینکه ذهنش به او این اجازه را بدهد.

فیلمنامه هولوفسنر این صمیمیت آسان را بین زنانی که دهه‌ها یکدیگر را می‌شناختند، اجازه می‌دهد، اما در دستان هچه، جستجوی روح لورا به چیزی خنده‌دار ملموس تبدیل می‌شود. هنگامی که او و آملیا در نهایت آن را به پایان می‌رسانند، هچه هرگز اجازه نمی‌دهد عصبانیت شخصیتش به تلخی محو شود. در عوض، او تمام ظرافت‌های شگفت‌انگیز اختلاف نظر با فرد مورد اعتماد را می‌یابد، عشق همچنان احساس غالب است.

در سال بعد، هالیوود درگیر این بود که چگونه Heche را در فرمول های خود جای دهد. او در سال 1997 در چهار فیلم ظاهر شد، در نقش‌هایی از همسر ناامید یک پلیس مخفی در «دونی براسکو» در مقابل جانی دپ، تا دستیار رئیس‌جمهوری که در تلاش برای دفن یک رسوایی در «سگ تکان دادن» در مقابل رابرت دنیرو بود. در اسلشر نوجوانان “من می دانم تابستان گذشته چه کردی”، او خواهر یک قربانی قتل است. او به‌طور عجیبی درگیر هیجان‌های احمقانه فیلم «آتشفشان» است که در آن نقش زلزله‌شناس را بازی می‌کند که متوجه می‌شود لس آنجلس در شرف غلبه بر گدازه است. و با این حال، حتی در احمقانه‌ترین فیلم‌های پرفروش، با ارائه توضیحات مضحک درباره چگونگی وقوع این رویداد زمین‌شناسی در یکی از شهرهای بزرگ آمریکا، او حقیقتی آسان را به شرایطی می‌آورد که اکثر اجراکنندگان برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند. («Donnie Brasco» در نتفلیکس در دسترس است؛ «I Know What You Did» در HBO Max؛ و «Wag» و «Volcano» در اکثر پلتفرم‌های اصلی هستند.)

او هرگز دست از کار نکشید، اما آن هچه در خارج از صفحه به زودی شروع به تحت الشعاع قرار دادن آن هچه در آن کرد. با این حال، هنرمندانی مانند جاناتان گلیزر بودند که متوجه شدند او چه چیزی را می تواند به یک پروژه بیاورد. او او را برای نقشی محوری در فیلم سورئال خود در سال 2004، “تولد” (HBO Max) انتخاب کرد، که در آن نیکول کیدمن در نقش یک عروس آپر ایست ساید بازی می کند که توسط پسر جوانی ملاقات می کند که ادعا می کند شوهر مرده او تناسخ یافته است. در یکی از صحنه‌های آغازین، هچه به طرز نگران‌کننده‌ای در لبه‌ها است، قبل از ورود به یک مهمانی اخم می‌کند و به جای آن می‌رود هدیه‌اش را در جنگل دفن کند، سپس با عجله به مغازه‌ای می‌رود تا چیزهایی را که پنهان کرده بود جایگزین کند، چشم‌هایی که غرق در گناه است. شخصیت او مانند یک تهدید در اطراف اکشن معلق می ماند، تا زمانی که در کانون توجه قرار می گیرد، هدف واقعی وجودش در نگاه شدید او شناور است.

“تولد” قطعه ای ماورایی است و تقریباً انگار گلیزر از هچه برای بی قراری بیشتر مخاطب استفاده می کند، وظیفه ای که او با قدرت انجام می دهد. بیش از 10 سال بعد، اونور توکل در فیلم «Catfight» (نتفلیکس) به خشم هچه دست یافت، کمدی که او را به عنوان هنرمندی معرفی می‌کند که با یک دوست دانشگاهی (ساندرا اوه) به دلیل رنجش و درگیری طبقاتی وارد یک مسابقه مشت‌زنی بد می‌شود.

این احتمال وجود داشت که هچه در آستانه احیای شغلی دیگری باشد. او بازی در سریال آینده HBO “بت” ساخته نوازنده Weeknd، سام لوینسون از “Euphoria” و رضا فهیم را به پایان رسانده بود. او در مصاحبه ای با مجله لس آنجلس در حوالی زمان انتشار «تولد»، با وجود تمام سؤالاتی که در مورد فرصت هایی که ممکن است به دست نیاورد – به دلیل همجنس هراسی یا تمسخر یا انگ سلامت روان – توضیح داد: «این خنده دار است، لزوماً اینطور نیست. شغلی که قبلا داشتم، اما این همان زندگی است که من می خواهم.”

به راحتی می توان اجازه داد که شرایط سقوط او خاطره هنر او را مخدوش کند، اما به راحتی می توان او را مانند لورا در «راه رفتن و صحبت کردن» تصور کرد، موهایی پر از گل و قلبی پر از اعصاب، که به عروسی اش می رود. هر دوست صمیمی

Felipe Holmes

گیک تلویزیون متخصص رسانه های اجتماعی ایجاد کننده. نویسنده پرشور. نینجا سفر افراطی. کل کارآفرین معتاد به اینترنت

پاربرگ سایت

تماس با ما