شوهرم کمی بزرگتر از من است. قبل از ملاقات ما، او انتظار ازدواج نداشت، بنابراین وصیت کرد که خانه و کل دارایی خود را به خواهرش واگذار کرد. خانه اکنون خانه ما است و من خوشحالم که گزارش میدهم که همه چیز به خوبی پیش میرود. پارسال بچه دار شدیم! قبل از اینکه دخترمان به دنیا بیاید هرگز نگران وصیت او نبودم، اما حالا می ترسم اگر برای من، شوهرم و دخترم اتفاقی بیفتد بی خانمان بمانیم. من موضوع را چند بار با او در میان گذاشته ام. او موافق است که وصیت نامه اش باید به روز شود، اما به نظر می رسد هرگز اتفاق نمی افتد. بدیهی است که این یک موضوع حساس است. گوشزدی چیزی؟
همسر
یکی از محبتآمیزترین ترفندهایی که ذهن ما روی ما انجام میدهد (بسیار قابل اعتماد) این است که مرگ و میر در حال ظهور خود را در فاصله مودبانه از زندگی روزمره خود نگه داریم. هرگز نمی شنوید که کسی بگوید: “چرا این چکمه های زیبا را بخریم؟” همه ما در نهایت می میریم.» اما وصیت نامه دقیقاً در مورد مرگ ماست. بنابراین، برای برخی افراد، ساختن آنها پیچیده است.
من از شوهرت نمی خواهم که در وصیت نامه اش تجدید نظر کند (فعلا). او می داند که باید این کار را انجام دهد، حتی وقتی پاهایش را می کشد. میتوانید تردید او را کشف کنید، اما من راه دیگری را انتخاب میکنم: به شوهرتان بگویید که میخواهید وصیتهای متقابلی داشته باشید، که در آن همه چیز را به او واگذار میکنید و او همه چیز را به شما واگذار میکند. این ممکن است کمتر از تمرکز بر روی مرگ او به نظر برسد. شما هم نیاز به وصیت دارید و از این طریق می توانید با وکیل وقت ملاقات بگذارید.
حتی بهتر از آن – و من دیده ام که این رویکرد کارآمد است – ممکن است هر یک از شما شرط کنید که دخترتان ذینفع نهایی دارایی شما باشد و در صورت یتیم شدن در سنین خردسالی برای او قیم تعیین کنید. (مطالب شاد، درست است؟) برای شما عقاب های قانونی: من از انتخابات ازدواج که به همسران بازمانده اجازه می دهد علیه املاک ادعایی داشته باشند صرف نظر کرده ام، زیرا داشتن اراده و به روز نگه داشتن آن بهترین برنامه است.
نگه داشتن زبان، اما به نفع چه کسی؟
پسر عمویم داره ازدواج میکنه من و خواهرم به عروسی دعوت شده بودیم. دو پسر بالغ او نیز دعوت شده بودند. پسر بالغ من نبود. من و خواهرم با پسر عمویمان صمیمی هستیم، بنابراین نمیفهمیم چرا پسرم کنار گذاشته شد. من آن را آزاردهنده و توهین آمیز می دانم، بنابراین در عروسی شرکت نمی کنم. من همچنین ترجیح می دهم با پسر عمویم مقابله نکنم زیرا نمی خواهم پسرم را از سر گناه دعوت کند. همه کسانی که با آنها صحبت کرده ام با من موافق هستند. تفکرات شما؟
عمو زاده
خوشحالم که همه با شما موافقند. این ممکن است اختلاف نظر من را کمتر دردسرساز کند. من هرگز دوست ندارم داستان هایی از افرادی بشنوم که صدمه دیده یا طرد شده اند، اما پاسخ شما به نظر می رسد که خود را شکست دهد. این عروسی مربوط به شما (یا پسر عموی شما) نیست. شما حتی به زوج عروس، احساسات پسرتان و میزبانان عروسی هم اشاره نمی کنید. (لیست مهمانان را می سازند!)
در عوض، شما تصمیم خود را برای نگه داشتن شکایات خود در بوق و کرنا می کنید (به استثنای همه کسانی که با شما موافق هستند و یک روزنامه). اما آیا صحبت کردن با پسر عموی “نزدیک” خود راهی ملایم تر برای رفع یک حذف تصادفی یا درک محدودیت های لیست مهمانان نخواهد بود؟ همانطور که گفته شد، برنامه شما فقط با شما مخالفت می کند.
نه بی ضرر و نه اشتباه
متوجه شدم که یک همکار سابق یک پروژه خلاقانه را در وب سایت خود پست کرده است. او بدون هیچ اعتبار دیگری آن را به عنوان کار خود می گذراند. مشکل اینجاست که من به این ایده رسیدم و از ابتدا تا انتها روی آن کار کردم. او اصلا درگیر نبود. او یک ایده مرتبط مبهم ارائه کرد، اما شرکت پیشنهاد من را به ایده او انتخاب کرد. و من آن را زنده کردم. با این حال، در وب سایت او نشسته است. آیا باید صحبت کنم یا اجازه دهم کارما همه چیز را حل کند؟
همکار
همکار سابق شما با ادعای نادرست کار شما به عنوان مال خودش از شما دزدی می کند – حتی اگر هیچ یک از شما از نظر فنی محصول کاری ساخته شده برای یک کارفرما را نداشته باشید. در حالی که کسی شما را پاره می کند کنار نمانید!
برای همکار سابق خود بنویسید. سعی کنید نسبت به جیب برها در مترو دوستانه تر باشید. (به نظر من این یک اشتباه صادقانه به نظر نمی رسد؛ مردم می دانند که چه چیزی ساخته اند.) به او بگویید که از اینکه او ادعا می کند کار شما کار خودش است ناراحت هستید و از او بخواهید آن را از وب سایتش حذف کند. به او هشدار دهید که اگر این کار را نکرد، با کارفرمای او در مورد رفتار غیراخلاقی او تماس خواهید گرفت.
همه احساس ها
پسر 12 ساله من در حال تماشای «وکیل فوق العاده وو» در نتفلیکس است. دو بار در حالی که او در حال تماشای اتاق است به داخل اتاق رفتم و متوجه شدم که دارد اشک می ریزد. او معمولا یک بچه شاد است. به نظر شما باید نگران باشم؟
مامان
چون پسرت تحت تاثیر یک برنامه تلویزیونی قرار گرفته است؟ اصلا! چند قسمت به افتخارش دیدم. این یک رویه قانونی صمیمانه درباره یک زن جوان مبتلا به اوتیسم است که در حال یادگیری دوستیابی – و برنده شدن در پرونده های دادگاه – در یک محیط جدید است. (به کنار اتاق دادگاه، آیا این موضوع اصلی مدرسه راهنمایی نیست؟) من علاقه او را تشویق می کنم. در هنگام شام، از او بپرسید که نظرش در مورد نمایش چیست و چه شخصیت هایی را دنبال می کند.
برای کمک به وضعیت نامناسب خود، یک سوال به [email protected]، به فیلیپ گالانز در فیس بوک یا @SocialQPhilip در توییتر.